به گزارش سینماپرس، کنسرت محمدرضا گلزار در لسآنجلس قرار است به زودی برگزار شود. این اجرا در هفتهی گذشته حاشیههای بسیاری در فضای مجازی داشت. از یک سو این بحث مطرح شد که بلیتهای کنسرت گلزار به فروش نرفته و از سوی دیگر و به فاصلهی اندکی از طرح این مبحث، سایت بلیتفروشیِ کنسرت گلزار در لسآنجلس صندلیهای زیادی را از دسترسِ خرید خارج کرد.
گلزار و هوادارانش ادعا کردند که ۶۰ درصد بلیتهای این کنسرت به فروش رفتهاند و همین ماجرا باعثِ داغ شدنِ یک حاشیه شد. اما اصل ماجرا و انتقادها نه بر سرِ میزان فروش که بر سرِ میزان کیفیت و توانایی محمدرضا گلزار در عرصه خوانندگی و نوازندگی بود. بیشک انتقادهای صریح و شفاف در عرصه هنر و به خصوص موسیقی، جایش به شدت خالی است. از این رو سراغ پیروز ارجمند رفتم تا از او به عنوان یک آهنگساز جویای کیفیتِ کاریِ گلزار در عرصه موسیقی شوم.
پیروز ارجمند لیسانس موسیقی را از دانشگاه هنرهای زیبا، فوق لیسانس پژوهش هنر را از دانشگاه هنر و دکترای اتنوموزیکولوژی را از دانشگاه مالایا کشور مالزی دریافت کرده است.
در ادامه متن صحبتهای پیروز ارجمند را میخوانید:
من به عنوان یک موزیسین که تحصیلاتم در حوزه موسیقی است و سالهای زیادی در این عرصه کار کردهام میتوانم درباره کیفیت کار یک هنرمند نظر بدهم. اگر در اینباره حرفی میزنم از سرِ بغض و کینه نیست. ابتدا به هوادارانِ محمدرضا گلزار میگویم که هیچ خصومتی با این هنرمند ندارم و او همکار و دوست من است. اگر نقدی به کارش وارد میشود برای حفظ حرمت و شأنِ خودِ اوست. یادم هست که چندین سال پیش در کنسرتی بودم که گلزار در آن گروه گیتار مینواخت. او موسیقی را میشناسد و از راه موسیقی وارد عرصه هنر و بازیگری شد. رضا گلزار مخاطبان زیادی دارد اما در حیطه خوانندگی خیلی صاحب نام نیست. کنسرتهایش برگزار میشود و خوانندگی هم میکند و این حق اوست که بتواند در این عرصه هم فعالیت کند.
در ماههای اخیر دیدم که گلزار در کنسرتهایش ویلن نواخته بود. بیشک گلزار نوازنده خوبی برای ساز ویلن نیست و او نباید این کار را میکرد. وقتی گلزار در کنسرتش ویلن مینوازد، فیلم اجرایش در شبکههای مجازی پخش میشود و از آنجایی که او شهرت دارد، ویلننوازیاش به الگو تبدیل میشود. خیلیها خوب یا بد نواختنِ این ساز را تشخیص نمیدهند و گمان میکنند که معیار ویلننوازیِ خوب همین چیزی است که گلزار نواخته است.
حتی اگر مردم گلزار را تشویق کردهاند و به ویلننوازیِ او اصرار کردهاند، او نباید در آن اجرا ویلن مینواخت. با این کار گلزار فرهنگسازی برای مخاطب حرفهای را دچار اخلال کرده است. اگر من خودم را به عنوان یک خوشنویس معرفی کنم، در حالی که خوشنویس خوبی نباشم، فقط خوشنویسی را زیر سوال بردهام. در اینجا باید به یک ضعف فرهنگی در کشورمان اشاره کنم؛ متاسفانه مردم ایران اهل نقدِ رودررو نیستند. ما در فرهنگمان نقدِ درست و رودررو را یاد نگرفتهایم. از سوی دیگر مخاطبان عام، متوجه ایرادها نیستند و هنرمندان هم ظرفیت نقد شدن را ندارند.
خیلی از آهنگسازان بزرگ دنیا قبل از انتشار هر اثری، آن اثر را به منتقدان نشان میدهند و اگر منتقدان آن اثر را تایید کنند، برای انتشارش اقدام میکنند. خوب خواندن چند فاکتور دارد. یکی از فاکتورها این است که فرد صدای خدادادی زیبایی داشته باشد. اینکه ما گلزار را خوش صدا بدانیم، باید بگویم که او خوش صدا نیست اما ریتم و کوک را تا حدودی میشناسد. یکی دیگر از فاکتورهای خوانندگی احساس و حال درونی است. خواننده باید از احساس و «آنِ» درونی برخوردار باشد که این «آن» و گیرایی در صدای گلزار نیست. گلزار به طور کلی توانِ خوانندگی و فالش نخواندن را دارد اما در کیفیت بالا، حال و تکنیکهای پیچیده واقعا توان لازم را ندارد.
باید بگویم که گلزار میتواند خوانندهای معمولی باشد اما هرگز نمیتواند خوانندهای تمام عیار باشد. تبادلات فرهنگی بین کشورها با حضور بهترین هنرمندان انجام میشود.
محمدرضا گلزار نمیتواند نماینده موسیقی پاپ ایران باشد.
حال شاهدیم که محمدرضا گلزار به امریکا رفته و سالنی را اجاره کرده تا در آن کنسرت برگزار کند. اگر بلیتهایش فروش میرود به وسطه خواننده بودنش نیست و مردم به خاطر سلبریتی بودنش به اجرای او میآیند. بیایید با خودمان پرسشی مطرح کنیم؛ اگر رضا گلزار بازیگر نبود و کنسرتی برگزار میکرد، آیا بلیتهایش به فروش میرفت؟
پاسخ به این پرسش میزان کیفیت خوانندگی گلزار را نشان خواهد داد T این حق هر کسی است که بتواند کنسرت برگزار کند و گلزار هم این حق را دارد، او اما نمیتواند نماینده موسیقی پاپ ایران باشد. مسئله حضور بازیگران به عنوان خواننده در عرصه موسیقی جای نقد و بررسی دارد. آیا خوانندگان ما در عرصه موسیقی آنقدر کم هستند که بازیگران باید بیایند و این خلاء را پر کنند؟ باید توجه کنیم که ما بازیگرانِ خوانندهای هم داشتهایم که در کار خوانندگی هم موفق بودهاند.
در تمام دنیا مردم دوست دارند سلبریتیها را از نزدیک ببینند و با آنها در ارتباط باشند. در کشورهای پیشرفته وقتی یک سلبریتی در محیط عمومی قرار میگیرد مردم کمتر به سَمتش میروند و خودِ آن سلبریتی هم کمتر دوست دارد مورد توجه مردم باشد. اما همان سلبریتی وقتی اجرایی دارد بلافاصله پس از اتمام اجرا به میان مردم میآید و با هوادارانش عکسهای یادگاری میگیرد. در ایران تقریبا عکس این ماجراست؛ سلبریتیهای ما بعد از کنسرت تحت حفاظت بادیگاردها از سالن بیرون میروند اما در فضاهای عمومی به گونهای ظاهر میشوند که توجه همگان را جلب کنند. سلبریتیهایی مانند گلزار هر کاری بکنند مورد توجه هستند. گلزار اگر راننده تاکسی باشد یا گلفروشی داشته باشد، باز هم مردم دوست دارند او را ببینند. اینکه گلزار بین راننده تاکسی شدن، گلفروش شدن یا خواننده شدن، خوانندگی را انتخاب کرده به خاطر نفع مالی بیشتر است.
یک تاجر خوب تمام تخممرغهایش را در یک سبد نمیگذارد. توجه کنید که این حرفهای من توهین به گلفروشان یا رانندگان تاکسی نیست. من به همهی این شغلها احترام میگذارم. خودِ من اگر موزیسین نبودم، دوست داشتم گلفروشی میداشتم. ورود بازیگران به خوانندگی در دنیا بیسابقه نیست. در دنیا خوانندگانِ زیادی بودهاند که بازیگر شدهاند. یک خواننده راحتتر میتواند بازیگر شود، چرا که یک خواننده راحتتر میتواند فاکتورهای بازیگری را داشته باشد. اما برای خوانندگی فاکتورهای دشوارتری لازم است که شاید کمتر بازیگری این فاکتورها را دارد. در نهایت باید بگویم که بازیگری و خوانندگی دو حوزه متقاوت از هم هستند و هر کدام تخصصهای خودش را میخواهد. ورود بازیگران به عرصه خوانندگی که شاید مهمترین دلیلش کسب درآمد است؛ نشان میدهد که ما ایرادهای بسیاری در صنعت موسیقی داریم و هنوز در این عرصه به بلوغ و شناخت کافی نرسیدهایم.
*تسنیم
ارسال نظر